تفکر طراحی چیست و چه اهمیتی دارد؟
اشتراک گذاری

تفکر طراحی یک فرایند تکرارشونده است که به ما کمک می‌کند تا راه‌حل‌ها و استراتژی‌هایی را کشف کنیم که ممکن است در نگاه اول قابل شناسایی نباشند. این رویکرد با هدف به چالش کشیدن فرضیات و بازتعریف مشکلات، به ما امکان می‌دهد تا مسائل را از زاویه‌های جدیدی ببینیم و درکی عمیق‌تر از آن‌ها پیدا کنیم.

به‌طور کلی، تفکر طراحی به‌عنوان یک روش انسان‌محور و راه‌حل‌محور برای حل مسئله شناخته می‌شود که از ابزارها و تکنیک‌های خاصی برای اجرا بهره می‌گیرد. این روش به ما کمک می‌کند تا همدلانه‌تر با کاربران ارتباط برقرار کرده و نیازهای آن‌ها را بهتر درک کنیم.

در فرایند حل مسئله، تفکر طراحی به ما این امکان را می‌دهد که مشکلات، فرضیات و پیامدهای آن‌ها را بازنگری کنیم و به ویژه در مواردی که مسائل مبهم یا ناشناخته هستند، با بهره‌گیری از طوفان فکری، خلق ایده‌های نو، نمونه‌سازی و آزمایش‌های عملی، به‌طور موثری به راه‌حل‌های خلاقانه دست یابیم.


مراحل تفکر طراحی

تفکر طراحی شامل فرایندها و مراحل مختلفی است که تعداد آن‌ها ممکن است از ۳ تا ۷ مرحله متغیر باشد. با این حال، تمام روش‌های تفکر طراحی در اصول و ساختار، شباهت زیادی به یکدیگر دارند. مراحل اصلی این رویکرد که باید به آن‌ها توجه کنید عبارت‌اند از:


1- درک نیازهای انسان یا همدلی

همدلی با کاربران در هر فرایند طراحی انسان‌محور، مانند تفکر طراحی، نقش کلیدی دارد. این مرحله به طراحان اجازه می‌دهد تا با کنار گذاشتن فرضیات پیش‌فرض خود، بینش عمیق‌تری از نیازها و چالش‌های کاربران به‌دست آورند.

در این مرحله و بسته به محدودیت‌های زمانی، اطلاعات کلیدی جمع‌آوری می‌شود تا در مراحل بعدی برای درک بهتر نیازها و زمینه‌سازی برای توسعه محصول از آن‌ها استفاده شود.


2- تعریف مسئله

در این مرحله، داده‌ها و اطلاعاتی که در مرحله قبل جمع‌آوری شده‌اند، با یکدیگر ترکیب و تحلیل می‌شوند تا مشکلات اصلی و اولویت‌دار شناسایی شوند. در این فرآیند باید مسئله را از دیدگاه کاربران و به شکلی انسان‌محور تعریف کنید.

برای مثال، به‌جای این‌که بگوییم:

«ما باید سهم بازار محصولات غذایی خود را بین دختران نوجوان، ۵٪ افزایش دهیم»، می‌توان مسئله را به این صورت بیان کرد:

«دختران نوجوان باید مواد غذایی مغذی مصرف کنند تا به شکوفایی، سلامت و رشد خود دست یابند.»


3- ایده‌پردازی

این مرحله به طراحان کمک می‌کند تا برای ایجاد راه‌حل‌های خلاقانه آماده شوند و بتوانند مشکلات را حل کرده یا آن‌ها را با کمترین دشواری برطرف کنند.

در این مرحله از تکنیک‌های مختلفی مانند طوفان فکری (Brainstorming)، نوشتن ایده‌ها (Brainwriting)، بدترین ایده ممکن (Worst Possible Idea) و SCAMPER استفاده می‌شود.

هدف این مرحله، تولید هرچه بیشتر ایده‌ها و راه‌حل‌های متنوع است تا طراحان بتوانند بهترین راه‌حل ممکن را برای مشکلات بیابند.


نمونه‌سازی اولیه در تفکر طراحی


4- نمونه‌سازی اولیه

در این مرحله، تیم طراحی چندین نمونه اولیه کم‌هزینه و کوچک‌مقیاس از محصول را تولید می‌کند که شامل برخی از ویژگی‌های اصلی آن است و با هدف آزمایش و ارزیابی راه‌حل‌های پیشنهادی به کار می‌رود.

نمونه‌های اولیه به اعضای تیم، مشتریان خاص، کارکنان بخش‌های مختلف سازمان یا گروهی خارج از تیم طراحی ارائه می‌شود تا بازخورد آن‌ها دریافت و ویژگی‌های محصول ارزیابی شوند.

پس از دریافت بازخوردها، ممکن است نمونه‌ها اصلاح، بهبود یا حتی به‌طور کامل کنار گذاشته شوند. در نهایت، تیم طراحی درک بهتری از محدودیت‌ها، رفتارها و نگرش‌های کاربران در هنگام استفاده از محصول به‌دست می‌آورد.


5- تست

در این مرحله، طراحان و ارزیابان تیم، محصول کامل را با دقت آزمایش می‌کنند تا بهترین راه‌حل‌های شناسایی‌شده در مرحله نمونه‌سازی به‌طور عملی ارزیابی شوند.

این مرحله آخرین بخش مدل تفکر طراحی است، اما به‌صورت چرخه‌ای تکرار می‌شود. اغلب نتایج مرحله تست به تعریف مشکلات جدید منجر می‌شود و تیم از رفتارها، نگرش‌ها و احساسات کاربران نسبت به محصول مطلع خواهد شد. در این مرحله نیز تغییرات و اصلاحات برای بهبود راه‌حل‌ها و دستیابی به درک عمیق‌تری از محصول و کاربران صورت می‌گیرد.

لازم به ذکر است که این پنج مرحله همیشه به‌طور متوالی و خطی دنبال نمی‌شوند. این مراحل غالباً به‌صورت موازی یا تکراری پیش می‌روند و می‌توانند در هر زمانی بازنگری شوند. بنابراین، آن‌ها را نباید به‌عنوان یک سلسله‌مراتب ثابت یا روندی خطی در نظر گرفت؛ بلکه باید به‌عنوان مجموعه‌ای انعطاف‌پذیر و نوآورانه در پروژه‌ها مد نظر داشت.


علم و منطق در تفکر طراحی


علم و منطق در تفکر طراحی

برخی از فعالیت‌های علمی، مانند تجزیه و تحلیل نحوه تعامل کاربران با محصولات و بررسی شرایط استفاده از آن‌ها، به ما کمک می‌کند تا نیازهای کاربران را بهتر درک کنیم. این فرآیند شامل بهره‌گیری از تجربیات پروژه‌های پیشین، در نظر گرفتن شرایط فعلی، پیش‌بینی نیازهای آتی محصولات، آزمایش پارامترهای مسئله و ارزیابی راه‌حل‌های جایگزین است. تمامی این‌ها به طراحان کمک می‌کند تا بهترین راه‌حل‌ها را برای چالش‌های موجود شناسایی کنند.

تحقیقات در حوزه تفکر طراحی به روشن‌سازی جنبه‌های مبهم مسئله پرداخته و تلاش می‌کند تا پارامترهای ناشناخته را آشکار کرده و استراتژی‌های جایگزین را بیابد. این رویکرد با روش علمی تفاوت دارد؛ چرا که در علم معمولاً سعی می‌شود تا تمامی ویژگی‌های شناخته‌شده مسئله به‌طور دقیق آزمایش و حل شوند.

در تفکر طراحی، پس از شناسایی چندین راه‌حل احتمالی، انتخاب نهایی به‌صورت منطقی و با تحلیل دقیق صورت می‌گیرد. طراحان تشویق می‌شوند تا این راه‌حل‌ها را به‌طور عمیق ارزیابی کرده و بهترین گزینه را برای هر مشکلی که در طی فرآیند طراحی شناسایی می‌شود، برگزینند.


تفکر طراحی به معنای تفکر خارج از چارچوب نیست؛ بلکه به معنای تفکر در چارچوب و بررسی دقیق و خلاقانه تمام جوانب آن است.


خلق ایده‌ها و راه‌حل‌های خلاقانه با درک عمیق از کاربران 

تفکر طراحی بر پایه علم و منطق استوار است و به طراحان این امکان را می‌دهد تا با درکی همدلانه و جامع، مشکلات کاربران را عمیقاً درک کنند. به بیان ساده‌تر، هدف این رویکرد ایجاد ارتباطی همدلانه با انسان‌ها است. این همدلی شامل درک نیازها، احساسات، انگیزه‌ها و عوامل محرک رفتار کاربران می‌شود.

فرآیند خلق ایده‌ها و راه‌حل‌های خلاقانه در تفکر طراحی، معمولاً با توجه به زمینه‌ای انجام می‌شود که کاربران در آن فعالیت دارند و مشکلاتی که ممکن است در تعامل با محصولات با آن‌ها مواجه شوند.

عنصر خلاقیت در تفکر طراحی، در روش‌هایی نمود می‌یابد که به تولید راه‌حل‌های نوآورانه و کسب بینشی عمیق نسبت به افکار، رفتارها و عملکردهای کاربران کمک می‌کنند. این روش‌ها در نهایت به طراحی محصولاتی می‌انجامند که به‌طور واقعی پاسخگوی نیازهای انسان‌ها باشند.


اهمیت تفکر طراحی


اهمیت تفکر طراحی

تفکر طراحی رویکردی خلاقانه و نوآورانه برای حل مسائل پیچیده است که در حوزه‌های متعددی مانند طراحی محصول، خدمات، استراتژی کسب‌وکار و حتی حل چالش‌های اجتماعی به‌کار می‌رود. این روش به دلیل تمرکز بر نیازها و تجربیات واقعی کاربران و ترکیب فرآیندهای تحلیلی و خلاقانه، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

برخی دلایل اهمیت تفکر طراحی عبارت‌اند از:


1- تمرکز بر نیازهای کاربر

تفکر طراحی به شدت بر نیازها و تجربیات واقعی کاربران تأکید دارد و این امر موجب می‌شود راه‌حل‌های تولیدشده مؤثرتر و مورد پذیرش کاربران قرار گیرند.


2- نوآوری

این روش با تشویق به تفکر خلاقانه و ایده‌پردازی بدون محدودیت‌های سنتی، امکان ایجاد راه‌حل‌های نوآورانه و منحصربه‌فرد را فراهم می‌کند.


3- حل مسائل پیچیده

در تفکر طراحی، به مشکلات از زوایای مختلف نگریسته می‌شود و از روش‌های متنوعی برای یافتن راه‌حل‌ها استفاده می‌شود که در نهایت به شناخت جامع‌تر و راه‌حل‌های عمیق‌تر می‌انجامد.


4- کار تیمی و همکاری بین رشته‌ای

این روش به‌شدت بر همکاری و تعامل بین افراد با تخصص‌های مختلف تأکید می‌کند و این تنوع دیدگاه‌ها، به راه‌حل‌های غنی‌تر و جامع‌تری منجر می‌شود.


5- تجربه‌محوری

تفکر طراحی نه تنها به طراحی محصولات و خدمات توجه دارد، بلکه تجربه کاربر در تمام مراحل را به‌عنوان معیار اصلی موفقیت در نظر می‌گیرد.


6- پویایی و بازخورد مداوم

فرآیند تفکر طراحی شامل آزمون و خطا و اصلاحات پیوسته است که باعث می‌شود راه‌حل‌ها دائماً بهبود یابند و با تغییرات محیطی و نیازهای کاربران هماهنگ شوند.


تفکر طراحی با ایجاد راه‌حل‌های پایدار، نوآورانه و انسانی، به حل مسائل اجتماعی، اقتصادی و تجاری کمک کرده و راه‌حل‌هایی ارائه می‌دهد که پایدار و متناسب با نیازهای واقعی کاربران هستند.


تفکر طراحی؛ یک رویکرد انسان‌محور برای حل مشکلات واقعی

تفکر طراحی به‌عنوان رویکردی انسان‌محور، نقش مؤثری در حل مسائل پیچیده و بهبود تجربه کاربران دارد. این روش با تمرکز بر نیازهای واقعی کاربران، ایده‌پردازی خلاقانه و فرآیندهای تکراری مبتنی بر بازخورد، نه‌تنها راه‌حل‌های کاربردی و مؤثری ارائه می‌دهد، بلکه امکان توسعه محصولاتی را فراهم می‌کند که به‌طور واقعی مشکلات کاربران را حل می‌کنند.

از آنجا که این رویکرد بر همکاری میان تیم‌های گوناگون و انعطاف‌پذیری در مواجهه با چالش‌ها تأکید دارد، می‌توان گفت تفکر طراحی ابزاری قدرتمند برای ایجاد تغییرات پایدار و نوآورانه در هر حوزه‌ای است.

اشتراک گذاری